عشق شيميايي(عاشق شدن يك عنصر شيميايي )
عنصر عزيزم خالصانه ترين پرتو هاي من را بپذير ،
عنصر من،از وقتي با ميكروسكوپ قلبم وجود چون بلورت را با ابعاد ميكرو سنجيدم ،فهميدم تو همان ايزو توپ گم شده مني .تو برايم اكسيژني هستي Ⅰكه بي وجوت co2 هاي را نمي تواانم تحمل كنم . بدون تو زندگي چند اتمي برايم مشكل است.
من براي پيوند كووالانسي تو همه پيوند ها را رها كرده ام حتي پيوند هيدروژني را.
بوي استوني تو مرا به فضاي بين سلولي ميبرد.الكترون هايم را پر انرژي مي كند ،غزيزم ،من نمي خواهم هيدروليز شوم ،پس كمكم كن تا در شرايط متعارفي زندگي كنم،اگر تو نباشي پيوند هايم شكننده ،الكترون هايم كم انرژي ،لايه ظرفيتم خالي خواهد بود.
ايزونوپ عزيز من ،مي داني كه الكتروفيل تو ،من هستم.بيا و من را تجزيه نكن ،نگذار كه استري شوم.
ايزوتوپ جان ،مي داني اگر واكنش پيوند مان يك ترفه شود چه بر سر من مي آيد؟اين اتفاق كشنده خواهد بود ،بيا تا مادهاوليه اين واكنش تمام نشده براي برقراي پيوند تو هم در واكنش شركت كن ،تا اين واكنش يكطرفه نباشد كه در اين صورت مث سوختن منيزيم خطر اتمام من را در بر خواهد داشت.
ايزوتوپم!،مي داني،تو براي حفظ شدن ازتيرگي نياز به محافظ داري مانند تما عناصر گروه يك اصلي ،هرجند براي شناختن تو بايد 5 Ⅰ رانيز جستجو كرد.راستي به قول بزرگان هر واكنشي كه به سرعت انجام مي شودحتما يك كاتاليزور دارد .پس بيا و كاتاليزور زندگي من باش در جاده زندگي .
هر چند من و تو درگروههاي متفاوتي هستيم و دور از هم ،اما در يك تناوبيم و اين تمام دليلي است كه مي تواند ما را به هم برساند.
سلام خسته نباشید.همه چیز عالیه اما در مورد خودتون کم لطفی کردین که میگید هیچ...
سلام.ممنون.اما منظورتون از هیچ کدوم هیچه؟